حیات قلب

حیات قلب در گریه است ... شهید آوینی

حیات قلب

حیات قلب در گریه است ... شهید آوینی

حیات قلب

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

سلام ...
اینجا همه چی مینویسم تا یه ذره ذهنم رو آروم کنم ...
نظر هم یادتون نره بدید!!! ممنون میشم ...

آخرین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

الان یادم نیست چن شنبه بود رفتیم سینما با آقا مجید ولی دمشون گرم که زنگ زدن و بهم همچین پیشنهادی رو دادن ...
اونم چه فیلمی.... ( بخونید چــــــــــــــــــــــــــه فیلمــــــــــــــــــی !!!)
کلا من سینما نمیرم فیلم ببینم برای نقد کردنش و بعدش پز روشن فکری در کنم از خومدمو و یه سری خزعبل بگم که مثلا منم سینما سرم میشه!!
نوچ .... میرم سینما فیلم ببینم که حالم خوب بشه!! دقیقا من مخاطب عام عام ام!!!
همون چن شنبه ای که یادم نیست کی بود، فیلمی رو دیدم که میشد باهاش عاشق رو تعریف کرد...
هر تیکه اش انگار یه جمله میگفت با این سرآغاز :
عاشق یعنی .....

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۳ ، ۲۳:۴۱
سید مرتضی

نمیدونم شما هم سریال پرده نشین رو دیدین یا نه...
من که فوق العاده دوسش داشتم و دنبالش میکردم
مخصوصا با یه شخصیت فیلم خیلی ارتباط برقرار کردم و به دلم نشست...
اون شخصیت کسی نبود جز براتعلی ...

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۳ ، ۲۳:۵۰
سید مرتضی

هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
اندوه بزرگی است چه باشی، چه نباشی


لینـــــک دانلــــود



۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۹
سید مرتضی

مگه میشه با شیش تا بچه  قد و نیم قد بری سینما و از فیلم چیزی بفهمی؟؟
نه شما بگید میـــــــــــــــــــشـــــــــــه؟؟؟
اونم فیلمی که شونصد هزار نفر ازش تعریف کردن و گفتن اله و بله و جیمبله!!!


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۱:۵۱
سید مرتضی

سلام
همش یاد خاطرات کربلا میفتم و میسوزم ....
همش مثل فیلم از جلوی چشمم رد میشه و من میسوزم ....
رفقام دارن میرن و هرچی به رفتنشون نزدیک میشه من بیشتر میسوزم ....
محرم امسال تموم شد و من افتضاح بودم و هرچی بیشتر بهش فکر میکنم میسوزم ....
لیاقت آدم بی لیافت فقط و فقط سوختنه!
پ ن1: خودت یه آبی بریز رو آتیشم حسیـــــــــــــــــــنـــــــ......

پ ن3: عکس پست پایینی مجبورم کرد اینو بنویسم!یادش بخیر ....

پ ن2: سالگرد مهدی توفیقی همین جمعه است...یادته سدعلی؟؟هنوزم حسرت اینو میخورم که چرا نتونستم بغضم رو باز کنم!!


۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۳ ، ۲۳:۵۵
سید مرتضی

و بلاخره خاطــــــــــــراتـــــــــــــــــــــ ...
طبق قولی که داده بودم و همچنین علاقه ای شخصیم،میخوام خاطرات اولین سفر کربلام رو بنویسم .
ایشالا تا آخرش رو بتونم بنویسم اونم درست و دقیق.
خوب بسم الله ...
قسمت اول : در انتظار رسوایی !!

۲۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۲ ، ۱۲:۴۶
سید مرتضی

بلاخره سفر کربلای منم به پایان رسید و مثل خیلی های دیگه برگشتم ...
این سفر از همه نظر عجیب ترین سفر عمرم بود !! هم از نظر معنوی و هم از سایر نظر ها ...
شاید یه ذره بهمون فشار اومد تو این سفر و ماجراهایی بر ما گذشت ...
 ولی به قول شاعر :
ماجرایست ماجرای سرت / هر چه آمده سرم فدای سرت

۲۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۲ ، ۱۶:۵۱
سید مرتضی

یکی از مهم ترین اتفاقات زندگیم در حال رخ دادنه که اگه بگم مهمترین اتفاق اشتباه نگفتم !!
نمیدونم چرا و چجوری ولی دعوت شدم ...
هنوزم که هنوزه تو شک ام و بهت زده ام!! به قول معروف هنوز گرم ام و نفهمیدم چه اتفاقی افتاده ..
اگه به خودم بود عمرا دعوت میشدم ولی دعوتنامه رو یکی دیگه امضا کرده !

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۲ ، ۱۶:۰۱
سید مرتضی

امروز یکی از بزرگترین حسرت های عمرم رو خوردم ...
یکی از بدترین روزهای زندگیم بود ...
یکی از عزیزترین رفیقام رو از دست دادم ...
آره ! شاید بظاهر من اونو یکی دو ماه بیشتر درک نکردم ولی همین زمان بظاهر کم هم کافی بود تا امروز رو برا همیشه تو ذهن و قلبم نگه دارم!
منی که انقد کم باهاش بودم اینجوری ام وای به حال رفیق رفقای فابریکش ...
ولی بیشتر از همه دلم به حال خانواده اش میسوزه مخصوصا اشک های مادرش !!
فقط خدا میتونه کمکشون کنه که باهاش کنار بیان ...
خدایا امروز یکی از دوستام رو ازم گرفتی ... بیست سالش نشده بود ...
روضه خون حسین (ع) خودت بود ... خیلی اذیت شد
قول بده که میبریش پیش عشقش ... پیش اربابش
آره آقا مهدی توفیقی گل ... حسرت من اینه که چقد کم باهات بودم ...
چقد کم باهات خندیدم و چقد کمتر با روضه هات گریه کردم !!
داش مهدی قرار ما ایشالا کنار خود ارباب ...

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۲ ، ۰۰:۱۳
سید مرتضی

به نظرم یه معضل خیلی مهمه ... حداقل برا من که اینطوریه !
خیلی بهش فکر کردم و ساعات ها ذهنم رو درگیر خودش کرده . وقت های جالبی هم اینطوری میشم ، دقیقا همون موقع هایی که تو من یه تلنگر ایجاد شده یا یه تغییر بوجود اومده که اتفاقا تلنگر و تغییر کوچیکی هم نبوده !!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۲ ، ۲۱:۳۸
سید مرتضی