حیات قلب

حیات قلب در گریه است ... شهید آوینی

حیات قلب

حیات قلب در گریه است ... شهید آوینی

حیات قلب

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

سلام ...
اینجا همه چی مینویسم تا یه ذره ذهنم رو آروم کنم ...
نظر هم یادتون نره بدید!!! ممنون میشم ...

آخرین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

مـــــــــــــرد !!

چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۲، ۰۹:۳۸ ب.ظ

به نظرم یه معضل خیلی مهمه ... حداقل برا من که اینطوریه !
خیلی بهش فکر کردم و ساعات ها ذهنم رو درگیر خودش کرده . وقت های جالبی هم اینطوری میشم ، دقیقا همون موقع هایی که تو من یه تلنگر ایجاد شده یا یه تغییر بوجود اومده که اتفاقا تلنگر و تغییر کوچیکی هم نبوده !!

کم کم دارم حس میکنم که دیگه برام تلنگری نیست و فقط یه تغییر حالته زودگذره که سریع میاد و میره ! حالا شاید سریع هم نیاد ولی بلاخره میره و من به وضعیت قبلی خودم برمیگردم بدون کمترین رنگ و بویی از اون تغییر!! جالبیش اینه که اصلا ککم هم نمیگزه و خیلی سرخوش منتظر تموم شدن اون تغییرم ...
بخوام عین آدمی زاد بگم براتون اینجوری میشه که آقا برا هر ننه قمری همچین حالت هایی پیش میاد ...  مثلا تو هیئت یا حین زیارت ائمه یا تو سفر جنوب یا بعد یه سخنرانی خفن و ....
گرفتید چی میگم؟؟
آدم وقتی تو هیئته یا هرکدوم از گزینه های بالا یه حالی بهش دست میده . با قبلش فرق میکنه از زمین تا آسمون !!
کلی با خدا پیغمبر قول و قرار میذاره که دیگه تمومه ، من آدم شدم ، از الان من دیگه اون آدم قبلی نیستم و هزار تا حرف دیگه!!
یا مثلا تو جنوب کلی با شهدا عهد میبنده که عوض میشم و درست میشم ... کلی فکر میکنه که چقد داشتم به خودم ظلم میکردم ، چه گناهایی که نکردم ، چقدر قلب امام زمانم رو شیکوندم و ....
ولی دقیقا همین آدم بالایی بعد یک الا دو روز همه ی اینا رو فراموش میکنه و انگار نه انگار که چه قول و قرارهایی گذاشته و چه عهد و پیمان هایی بسته و چه حرفایی زده !! البته زمان این کار بستگی به آدمش داره که برا من همون یکی دو روزه!!
بابا لامصب اندازه یه ارزن مرد باش و سر حرفات بمون !! مگه خوده خرت نبودی که میگفتی چقد اشتباه کردم و بخاطر همون اشتباهاتت مثل ا....ـــــب گریه نکردی و داد و فریاد راه ننداختی؟؟!! آخه آدم چقد میتونه سه نقطه باشه ؟ چرا آخه انقد رنگ عوض کردن ...
معضل اینه که چجوری بتونم این حالت رو نگهدارم ؟ آره خوبه که آدم یه تلنگر به خودش بزنه گه گاه ولی بهتر از اون اینه که اون تلنگر تاثیر داشته باشه تو زندگی آینده اش نه این که فقط برا همون لحظه باشه ...
به نظر من که اصل قضیه همون بعد تلنگره نه خود تلنگر . اگه بتونی خودت رو نگه داری مردی نه اینکه سالهای سال بری زیارت و هیئت و جنوب و ... و هیچ تغییری نکنی!! 
  
پ ن 1: راستی قصد جسارت نداشتم ها اون آدم بالایی خودمم ! 

پ ن 2: اگه میشه راجع بهش خوب فکر کنید و بگید که برا جنوب امسال لازمه !

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۲۹
سید مرتضی

نظرات  (۴)

۲۹ آبان ۹۲ ، ۲۲:۴۴ امیر احسان فر
سید جان شما که امسال فقط باید کار کنی
وقت برای آدم شدن نداری
پس زیاد فکر نکن
البته اگه فکر هم میکردی فرق نمی کرد
هه هه هه هه شوخی کردم
منم همین مشکل رو قبل از تو داشتم و هر چی فکر کردم،راه حل پیدا نکردم،به خاطر همین هیچی دیگه
همون تلنگر قبلی هم دیگه زده نشد
التماس دعا
پاسخ:
:D
دوره 13 و کار؟؟
داریم؟؟؟
مثل اینکه تو این زمینه مثل همیم!
واقعا، دوره سیزده و کار؟!؟!؟!!
منم تقریبا مثل امیر جونم!
پاسخ:
میتونم یه چیز دیگه ام بگم ...
دوره سیزده و فکر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تصویر جالبی بود. یاحق
پاسخ:
این یعنی مطلب خیلی ضایع بود؟؟
:D
خدا شاعر این بیت 100بار اگر توبه شکستی بازا... رو نیامرزه که همش دل صاب مرده مون به اون خوشه
البته ایراد از خودمه چون خیلی از اونایی که تونستن آدم شن این بیت و شنیده بودن؟!
البته یه نظریه هم هست که میگه بیا زیاد گناه کنیم تا توی موارد فوق الذکر بیشتر گریه مون بگیره:-))))))))
پاسخ:
تو آدم بشو نیستی....
:D

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی