نقطه عطف
دوشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۲، ۰۴:۰۱ ب.ظ
یکی از مهم ترین اتفاقات زندگیم در حال رخ دادنه که اگه بگم مهمترین اتفاق اشتباه نگفتم !!
نمیدونم چرا و چجوری ولی دعوت شدم ...
هنوزم که هنوزه تو شک ام و بهت زده ام!! به قول معروف هنوز گرم ام و نفهمیدم چه اتفاقی افتاده ..
اگه به خودم بود عمرا دعوت میشدم ولی دعوتنامه رو یکی دیگه امضا کرده !
قشنگ یادمه اولین باری که اطلاعیه رو دیدم زیاد بهش توجه نکردم و ازش گذشتم ولی دوست داشتم منم برم ! جالبیش اینجاست خودم هم ثبت نام نکردم !! سدعلی بهم گفت بیا بریم و خودش منو ثبت نام کرد ... اونموقع هم قضیه رو زیاد جدی نگرفتم و گفتم تا حالا شونصد نفر ثبت نام کردن و اگه به نوبت هم بخوان ببرن من جا نمیشم !!
گذشت تا پیامکش برام اومد ... نحوه تکمیل ثبت نام و گرفتن گذرنامه و بقیه چیزها داخلش بود .یه ذره قضیه جدی شده بود مثل اینکه ...
بماند که چقد برای گرفتن نامه از دانشگاه و تعهد نامه محضری اذیت شدیم ... ولی سر گرفتن پاسپورت خیلی ماجراها پیش اومد ، حتی بعضی وقت ها فکر کردم طلبیده نشدم! دقیقا تو اداره گذرنامه بود که خبر فوت شدن آقا مهدی توفیقی رو دیدم (یادته سد علی ؟) ... با همه ی این احوالات پاسپورت هم اومد و ویزا رو گرفتم ... مثل اینکه طلبیده شدم ولی من تا وقتی پام به کربلا نرسه باورم نمیشه !!
آره ... مثل اینکه ارباب خودش دعوتم کرده اونم پای پیاده ولی هنوز میترسم ! میترسم کربلا ندیده بمیرم ...
ایشالا خود ارباب هوای نوکر روسیاهش رو داشته باشه تا به کربلا برسم بعدش هرچی شد فدای سرش !!
خیلی به این سفر امید بستم ... دوست دارم این سفر نقطه عطف زندگیم باشه ... دوست دارم بعد این سفر یه زندگی جدید شروع کنم
دیدی یه چیزی رو میخوای توصیف کنی نمیتونی منم الان اونجوری ام !! پس بسه دیگه ...
راهی سفر عشق هستم...دوستان حلال کنید
دعاگوی شما هستم
پ ن :کربلایی ها حتما حتما گوش کنند-----> لینــک
۹۲/۰۹/۲۵
التماس دعا....
سلام ما رو هم برسونین....