موجود ناشناخته
چهارشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۳۹ ب.ظ
بدون هیچ مقدمه ای شروع میکنم ...
وقتی دوباره اتفاقات و رفتارهای اخیر رو تو ذهنم مرور میکنم باز هم به یک جواب ثابت میرسم ....چرا؟؟ مگه من چیکار کردم؟؟!!
بدبختی اینجاست که جواب سوالم هم خودش سواله و این دور هی تو سرم میچرخه و میچرخه و ....
حالا اگه بخوام یه ذره مقدمه بگم خلاصه اش این میشه که تو یه هفته چند تا رفتار بد دیدم
یکیش از طرف یه رفیق و همدم یک ساله بود که هنوز هم باور کردنش برام سخته ...
یکی دیگه هم از طرف دو تا همکار و نیمچه دوست بود که با بهونه های مختلف بنده رو اساسی پیچوندن!!!
نمیدونم شما هم مثل من اید یا نه ولی اگر کسی رک و رو راست بیاد بهم بگه میخوام برم جایی دیگه کار کنم یا دوست ندارم باهات کار کنم خیلی بهتره تا برگرده بگه کار دارم ، خسته ام ، وقت نمیکنم و ....
اونوقت بعد دو روز ببینی رفته جایی دیگه !!!
رفتنش اصلا برام خیالی نیست ولی نوع رفتش چرا ... برام هضم نمیشه در مقابل کدوم رفتار بدم این کار رو کرده !!
خوب حق دارید تو نگاه اول بگید چقدر آدم کم ظرفیتی هستم ولی انصاف داشته باشید ...
مورد اول که هیچ ربطی به ظرفیت نداره چون تو اون یه سال پیر شدم البته با خیال خوش!!!
دومیش هم شاید از سادگی امه ...چون جوری رفتار کردن ...جوری حرف زدن که انگار با هم رفیق دیرینه ایم ...
ولی تاوان رفتار صادقانه و سادگی اینه ؟؟
خلاصه بعد کلی کلنجار رفتن با این واژه ها تنها نتیجه گیریم این بود که آدم ها قابل شناخت نیستن !!! نه از رفتار و نه از گفتار
اونم حتی بعد یکسال چه برسه حالا به یه همکاریه ساده ...
مثل اینکه مشکل بزرگتر شد .... اگه آدم ها رو نه میشه از رفتارشون شناخت و نه ار حرفاشون پس ملاک شناختن چیه؟؟
پ ن : این فکرها داشت تو این چند روزه اذیتم میکرد گفتم بنویسم شاید یه ذره سبک بشم ... شرمنده طولانی بود
بدبختی اینجاست که جواب سوالم هم خودش سواله و این دور هی تو سرم میچرخه و میچرخه و ....
حالا اگه بخوام یه ذره مقدمه بگم خلاصه اش این میشه که تو یه هفته چند تا رفتار بد دیدم
یکیش از طرف یه رفیق و همدم یک ساله بود که هنوز هم باور کردنش برام سخته ...
یکی دیگه هم از طرف دو تا همکار و نیمچه دوست بود که با بهونه های مختلف بنده رو اساسی پیچوندن!!!
نمیدونم شما هم مثل من اید یا نه ولی اگر کسی رک و رو راست بیاد بهم بگه میخوام برم جایی دیگه کار کنم یا دوست ندارم باهات کار کنم خیلی بهتره تا برگرده بگه کار دارم ، خسته ام ، وقت نمیکنم و ....
اونوقت بعد دو روز ببینی رفته جایی دیگه !!!
رفتنش اصلا برام خیالی نیست ولی نوع رفتش چرا ... برام هضم نمیشه در مقابل کدوم رفتار بدم این کار رو کرده !!
خوب حق دارید تو نگاه اول بگید چقدر آدم کم ظرفیتی هستم ولی انصاف داشته باشید ...
مورد اول که هیچ ربطی به ظرفیت نداره چون تو اون یه سال پیر شدم البته با خیال خوش!!!
دومیش هم شاید از سادگی امه ...چون جوری رفتار کردن ...جوری حرف زدن که انگار با هم رفیق دیرینه ایم ...
ولی تاوان رفتار صادقانه و سادگی اینه ؟؟
خلاصه بعد کلی کلنجار رفتن با این واژه ها تنها نتیجه گیریم این بود که آدم ها قابل شناخت نیستن !!! نه از رفتار و نه از گفتار
اونم حتی بعد یکسال چه برسه حالا به یه همکاریه ساده ...
مثل اینکه مشکل بزرگتر شد .... اگه آدم ها رو نه میشه از رفتارشون شناخت و نه ار حرفاشون پس ملاک شناختن چیه؟؟
پ ن : این فکرها داشت تو این چند روزه اذیتم میکرد گفتم بنویسم شاید یه ذره سبک بشم ... شرمنده طولانی بود
۹۲/۰۴/۰۵
شاید که چو وابینی ؛
خیر تو در آن باشد ...