حیات قلب

حیات قلب در گریه است ... شهید آوینی

حیات قلب

حیات قلب در گریه است ... شهید آوینی

حیات قلب

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

سلام ...
اینجا همه چی مینویسم تا یه ذره ذهنم رو آروم کنم ...
نظر هم یادتون نره بدید!!! ممنون میشم ...

آخرین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

امشب 31 شهریور هست ...
ساعات های آخرشم هست ...
یه دوساعت و خورده ای مونده تا فردا بشه !
همین ساعت ها برا خیلی ها داره مثل باد میگذره !! همون خیلی هایی که فردا باید برن سر کلاس بشینن رو نیمکت ...
همون خیلی هایی که شاید بار اولشونه دارن میرن مدرسه ... آخ که چقد بامزه بعضی هاشون گریه میکنن و دماغشون آویزون میشه !
دوست جدید ، فضای جدید ، آدمای جدید و خیلی دیگه از این چیزای جدید کمتر از دو ساعت دیگه برا خیلی ها رقم میخوره !!
من خودم اصن روز اول مدرسه گریه نکردم ... تازشم کلی داشتم میخندیدم !! مادرم میگفت من روز اول مدرسه رفتن داداشم داشتم گریه میکردم که الا و بلا منم باید برم با اون مدرسه !! همچین آدم علم دوستی بودم من !!
 بخاطر همین من رو هم تو همون مدرسه البته پیش دبستانیش ثبت نام کردن!!

شاید خیلی ها از فردا بدشون بیاد و به قول معروف حالشون بهم بخوره ولی من عاشق فردا ام ... 
البته خوب چون سنشون کمه و عقلشون نمیرسه اینجوری فکر میکنن!! بزرگتر بشن متوجه میشن ...
فردا خیلی به نظرم خاص و تکه !! خاصه از این نظر که یکه !! خاصه چون وسطه !! خاص چون پاییزه ... این همه دلیل بس نیست ؟؟
من عاشق اول مهر ام ... قشنگ ترین روز دنیاست !!
 
پ ن : عاشق نشدی و گرنه میفهمیدی / پاییز بهاری است که عاشق شده است

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۲۲
سید مرتضی

تعریف از خود نباشه ولی من همیشه ریاضی ام خوب بوده ، البته اگه بخوام راستش رو بگم یه بار اول راهنمایی نمره ی ریاضی ام 12 شد که خیلیبهم ریختم !! آخه اصن توقع اش رو نداشتم و بیشتر از همه از مادرم میترسیدم . نمی ترسیدم ها !! نگران بودم چون میدونستم خیلی ناراحت میشه...آخه برا درس خوندن من زیاد زحمت کشیده بود .

 حالا کار به این چیزا ندارم اینو میخواستم بگم که در کل هوش ریاضی ام خوب بود مخصوصا تو بخش جبر و معادله و نامعادله . کلا علاقه خاصی داشتم به این مباحث ... هم خوب سوالاش رو می فهمیدم و هم خوب حلشون میکردم .

حالا نگید عجب آدم مغروریه این پسره ، چقد داره از خودش تعریف میکنه یا حالا یه ریاضی بلدی ها !!!نه بابا ... اصن قصدم به رخ کشیدن و گنده بازی نیست !!! میخواستم بگم این چند وقته احساس میکنم هوش ریاضی ام به کلی هوا شده!! مخصوصا تو قسمت معادله و نامعادله !!!

امروز داشتم با خودم دودوتا چهارتا میکردم ... دیدم این سید مرتضی واقعی با سید مرتضی ای که دیده میشه ، در موردش حرف زده میشه ، بهش فکر میشه و ... ، فاصله شون از زمین تا زیر زمینه !! به قول معروف این کجا و آن کجا ...

یه خورده که بیشتر فکر کردم دیدم بعضی کارهام با حرفام یکی نیست . اینور معادله یه چیزه و اون ورش یه چیز دیگه ...

اصن کارها و فکرام با ادعا ها و حرفام قابل جمع نیست !! این سیدمرتضی با اون سیدمرتضی مساوی نیست ...

حرفام یه چیزی میخواد ولی دلم یه چیز دیگه ...نمیدونم باید به کدومشون جواب بدم و با کدومشون بجنگم !

نامعادله عجیبی شده !!!

تا حالا به هیچ سوال ریاضی ای انقد فکر نکرده بودم ... هیچ سوالی انقد ذهنم رو مشغول نکرده بود .لامصب زندگی مثل این کتاب ها هم نیستش که برم جوابش رو از تهش نگاه کنم !

تقریبا که نه دقیقا نمیدونم باید چیکار کنم . گنگ گنگ ام !! فکر کنم از این سوال هم هیچ نمره ای نمیگیرم ...


۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۱۱
سید مرتضی

امروز بعد از مدت ها پا به سینما گذاشتم برای دیدن فیلم یک فیلم اولی ...
بعد از مدت هایی که میگم برمیگرده به دیدن فیلم " حوض نقاشی " که در زمان اکران جشنواره ای اش بود ...
من قبلا هم گفته ام زیاد از هنر سر درنمیارم فقط می خواهم آنچه رو که دیدم تعریف کنم ...
فقط میخواهم حسی که به من منتقل شد را براتون بازگو کنم ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۴۲
سید مرتضی

سفر متفاوتی بود ...
با همه سفرهای قبلی فرق می کرد ...
حتی با تمام مشهد های قبلی !
این بار فقط یک زائر نبودم ... خودم خواسته بودم که فقط زائر نباشم !
این بار خــــــــادم هم بودم !!
خودم خواسته بودم چون فکر میکنم اگر به عنوان زائر بروی باید خودت بگیری اصل کاری ها را !!
ولی اگر خادم باشی ، صاحب خانه حواسش شش دانگ جمع است !!
من هم که در گرفتن ضعف دارم پس چه بهتر که همه چیز را بندازی گردن او ...
اویی که کریم است و ضامن ...
خیلی چسبید ...
البته آخرش یک ذره خراب شد ... تسبیح آبی ام را گم کردم !!

پ ن : تسبیح ام را خیلی دوست داشتم ...
:(


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۰۵
سید مرتضی

نمی دونم چرا ...
ولی دعوت شدم ...
حلال کنید دوستان ...

پ ن : یه مقداری کسالت دارم ، دعا کنید حالم بهتر شه !

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۲۰:۲۹
سید مرتضی